بابابزرگم تعریف میکرد که یه زمانی اینجا همهاش بلوط بود. از این سر تا اون سر دشت و تا بالای کوها فقط و فقط درختای بلوط رو میدیدی. مردم واسه هیزم زمستون همهاش رو قطع کردن. داشتم خودم رو لابلای بلوطا تصور میکردم و نور رو که از روزنهی درختا رد میشه. بشر عجب موجود مضریه!
+بیاید غمهای کوچیک امروزمون رو تبدیل به یه عکس کنیم. این غم کوچیک امروز منه.
10| شاخه ی عشق الهی...برچسب : نویسنده : daylight بازدید : 42