474 |

ساخت وبلاگ

امکانات وب

یه بنده خدایی رو آورده بودن. میگفتن درد شکم شدید داره. بذاریم اینجا بمونه یا ببریم سانتر داخلی؟ معاینه کردم و حس کردم مشکلش درد شکم نیست و داره اغراق میکنه. گفتم عیب نداره نگهش دارید. معاینه کردم و دیدم مردمکاش فیکسن. گفتم چیزی زدی؟ اولش ترسید. بعد بهش گفتم که نگران نباشه و فقط میخوام کمکش کنم. گفت که آره فلان چیز و فلان چیز رو مصرف کردم. الان هم دردم زیاد نیست ولی توروخدا یه شب نگهم دار و مرخصم نکن. کلی هم قسمم داد که چیزی تو پرونده ننویسم. گفتم عیبی نداره. حالا واقعا درد داری؟ گفت آره ولی اینقدر شدید نیست و فلان طوریه. خلاصه گفتم بره واسه سونوگرافی و عکس و آزمایش. سونوگرافی و عکساش خوب بودن، آزمایشاش خیلی دوستش داشتن، پانکراتیت شد و فرستادمش سانتر داخلی که بستری بشه:))). خیلی خوشحال بود که واقعا یه چیزیش هست و ترخیص نمیشه که برگرده.

10| شاخه ی عشق الهی...
ما را در سایت 10| شاخه ی عشق الهی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : daylight بازدید : 36 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1402 ساعت: 20:09