8 | منِ غیر خوب

ساخت وبلاگ

امکانات وب

+کتابه رو یادتونه که معرفی کردم ؟ وضعیت آخر رو میگم.

 

 

یه بخشی از این کتاب میگه که هرکدوم از ماها یه کودک درون شخصیت خودمون داریم که تو هر آدمی یه وقتایی سکانو دستش میگیره و بر اساس ویژگیای خودش اون شخص یه رفتار به خصوص رو از خودش نشون میده .

این انسان کوچک تقریبا تو همه ی ماها محتاج نوازش و توجهه . فرقی نداره سن اون آدم چقدر باشه یا چه شغلی داشته باشه یا هرچیز دیگه ... وقتی همه چی میفته دست این دوست عزیزمون دیگه وقت نق زدن و بهانه گرفتن و اخم کردنه. حالا وای به حال اون آدمی که کودک درونش غالب میشه و درون گرا هم تشریف داره ... 

راستش یه مازوخیسم غم عجیبی یه وقتایی سراغم میاد و من به جای اینکه سعی کنم جلوشو بگیرم بعضی وقتا تشدیدش میکنم . درست مثل زخمی میمونه که با دستکاری کردنش درد میکشی ولی بازم دستکاریش میکنی! 

درست مثل اینکه یه چیزی رو ته یه غار تاریک میبینی و به جای اینکه از همون اول پا به فرار بذاری شروع کنی به سنگ پرت کردن و بیرون کشیدنش!

از دست نوشتن ناراحتم! هیچوقت نتونستم پایان خوبی برای نوشته هام پیدا کنم. آخر شبا یهو میزنه به سرم و لپتاپمو از خواب بیدار میکنم . یهو انگار یه چیزی این تو شروع به جوشیدن میکنه و اگه ننویسم منفجر میشم! خط به خط مینویسم و آخر سر یه پایان کج و کوله مثل یه وصله ی ناجور براش جور میکنم . متنم میشه شبیه یه عقاب با کله  کلاغ یا شایدم برعکس...

 یادداشتام پره از متنای بی پایان ، بی عنوان و حتی متنای خالی! خالی ِ خالیِ خالی.

ولی همین لحظه باید به این اعتراف کنم : هیچ چیزی ، هیچوقت نمیتونه مثل نوشتن حالمو خوب کنه

حتی اگه کله ی عقابم شبیه کلاغ باشه ، وسط پیراهن آبیم یه تیکه ی گنده از پارچه ی راه راه وصله شده باشه یا حتی چشمای مجسمه ای که میسازم چپه باشه.

___________________________________

+خیلی وقت بود عکس نگرفته بودم... هروقت به این جمله فکر میکنم زمین و زمان باهم همکاری میکنن تا بهم نشون بدن اشتباه میکنم:))))))

سرده...

___________________________________

+چند وقتیه آخر شبا میشینم فهرست وبلاگای بروز شده رو نگاه میکنم و دنبال یه نفر میگردم که بخونمش . به نتایج خوبی هم رسیدم البته بعد مدتها تلاش :) یه چند تا وبلاگ رو دارم که تقریبا مشه گفت پای ثابت خوندنشونم .

نمیدونم چرا همه اش فکر میکنم نویسنده های خوبو میتونم آخر شب پیدا کنم؟

هنوز از برگشتن به اینستا خوشم نمیاد و اینجا رو جای امن تری برای خودم میبینم . ناشناس بودن  حس خوبی بهم میده^-^

10| شاخه ی عشق الهی...
ما را در سایت 10| شاخه ی عشق الهی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : daylight بازدید : 111 تاريخ : دوشنبه 6 اسفند 1397 ساعت: 22:00